ابوعثمان سعید بن سلام مغربیاَبو عُثْمانِ مَغْرِبی، سعید بن سلام (د ۳۷۳ق/ ۹۸۳ م)، از بزرگان مشایخ صوفیه و عرفای بنام سلسله معروفیه میباشد. ۱ - زادگاهزادگان وی روستایی بر ساحل جزیره سیسیل (صقلیه) به نام کَرْکِنت [۱]
یاقوت، بلدان، ج۴، ص۲۶۲.
و به گفته برخی قریهای در ناحیه قیروان بوده است [۲]
سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۵۰۵، به کوشش یوهانس پدرسن، لیدن، ۱۹۶۰ م.
[۳]
خلیفه نیشابوری، احمد بن محمد، ترجمه و تلخیص تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری ص۸۹، به کوشش بهمن کریمی، تهران، ۱۳۳۹ ش.
، بعضی از متأخران درباره کنیه او دچار اشتباهاتی شدهاند. [۴]
درویش شیرازی، محمد هاشم، ولایت نامه، ص۲۵۲، تبریز، ۱۳۰۶ ش.
[۵]
معصوم علیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، ج۲، ص۵۳۶، به کوشش محمد جعفر محجوب، تهران، ۱۳۴۵ ش.
۲ - پدرنام پدر او نیز با اختلاف به صورتهای سلام، سالم و سلم آمده است. [۷]
ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۴۱، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم بوشی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴ م.
[۸]
یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة الجنان، ج۲، ص۴۰۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۸ ق.
۳ - عمرعطار عمر او را ۱۳۰ سال نوشته است [۹]
عطار، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۷۸۰، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۶ش.
که اغراق آمیز مینماید.۴ - زندگیاز زندگانی و ورود ابوعثمان مغربی آگاهی اندکی در دست است، ظاهراً دوران تحصیل و ورود او به عالم تصوف در مصر بوده [۱۰]
ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، ج۷، ص۱۲۲، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۸ ق.
و در آنجا مریدی و شاگردی ابوالحسن صایغ و ابوعلی کاتب را میکرده است [۱۱]
سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۵۰۵، به کوشش یوهانس پدرسن، لیدن، ۱۹۶۰ م.
[۱۲]
انصاری هروی، خواجه عبدالله، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۰۰، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ ش.
[۱۳]
انصاری هروی، خواجه عبدالله، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ ش.
[۱۴]
انصاری هروی، خواجه عبدالله، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۸۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ ش.
[۱۵]
نجم الدین کبری، احمد بن عمر، فوائح الجمال و فواتح الجلال، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، ج۱، ص۲۵، به کوشش حسین حیدرخانی، تهران، ۱۳۶۸ ش.
[۱۶]
علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد، مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی، ص۳۴۹، به کوشش مایل هروی، تهران، ۱۳۶۹ ق.
، سپس از مصر به شام رفته و از مصاحبان ابوالخیر اقطع شده است. [۱۷]
ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۷، ص۱۲۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۸ ق.
گفتهاند که وی روزگاری دراز به زهد و ریاضت مشغول بود و پس از عزلتی ۲۰ ساله در بیابانها، سرانجام رهسپار مکه شده، مورد استقبال مشایخ آن ناحیه قرار گرفته است. [۱۸]
هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، ج۱، ص۲۳۲، به کوشش و ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ ش.
[۱۹]
عطار، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۷۸۰، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۶ش.
مدت اقامت ابوعثمان را در مکه بیش از ۱۰ سال [۲۰]
خلیفه نیشابوری، احمد بن محمد، ترجمه و تلخیص تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری، ص۸۹، به کوشش بهمن کریمی، تهران، ۱۳۳۹ ش.
و برخی ۳۰ سال ذکر میکنند [۲۲]
انصاری هروی، خواجه عبدالله، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۰۱، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ ش.
[۲۳]
جامی، عبدالرحمن بن احمد، ج۱، ص۸۸، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدی پور، تهران، ۱۳۳۶ ش.
وی هنگام اقامت در مکه شیخ مشایخ زمان خود و شیخ حرم به شمار میآمد. [۲۴]
سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۵۰۵، به کوشش یوهانس پدرسن، لیدن، ۱۹۶۰ م.
[۲۵]
انصاری هروی، خواجه عبدالله، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۰۰، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ ش.
[۲۶]
جامی، عبدالرحمن بن احمد، ج۱، ص۸۷، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدی پور، تهران، ۱۳۳۶ ش.
۵ - لقبو در بیشتر کتابهای فرقه ذهبیه، به لقب «طاووس الحرم» نامیده شده است. [۲۷]
خاوری، اسدالله، ذهبیه، ج۱، ص۱۸۵، تهران، ۱۳۶۲ ش.
۶ - سفرهاوی با آنکه در پارسایی و زهد، شهره زمانه خود بود، از او نزد علویه سعایت کردند و موجبات اخراج او را از مکه فراهم آوردند [۲۹]
عطار، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۳۰]
ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۳۲۰، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم بوشی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴ م.
چنانکه وی بعدها از این واقعه به تلخی یاد میکرد و دوران اندوه و دلتنگی خود را در حجاز و روزگار انبساط خود را در خراسان میدانست [۳۲]
ابن ملقن، عمر بن علی، طبقات الاولیاء، ص۲۳۸، به کوشش نورالدین شریبه، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶ م.
ابو عثمان پس از اخراج از مکه رهسپار بغداد شد و یک سال در آنجا بود، سپس به نیشابور رفت [۳۳]
سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۵۰۵، به کوشش یوهانس پدرسن، لیدن، ۱۹۶۰ م.
[۳۵]
قشیری عبدالکریم بن هوازن، الرسالـه القشیریـه، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴ ق.
در این شهر ابتدا از مردم کناره میگرفت، ولی پس از چندی در مسجد حاضر شد. [۳۶]
ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ۱۶، ص۳۲۰، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم بوشی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴ م.
۷ - وفاتابوعثمان در نیشابور درگذشت و در کنار مقبره ابوعثمان حیری به خاک سپرده شد [۳۷]
سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۵۰۵، به کوشش یوهانس پدرسن، لیدن، ۱۹۶۰ م.
[۳۹]
ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۱، ص۱۲۳، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۸ ق.
، بنابر وصیت او، شاگردش ابوبکر ابن فورک بر جنازهاش نماز گزارد. [۴۰]
قشیری عبدالکریم بن هوازن، الرسالـة القشیریـه، ج۱، ص۴۳۴، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴ ق.
[۴۱]
عطار، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۷۸۶، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۶ش.
۸ - سلسله تصفوفیسلسه انتساب ابوعثمان از طریق ابوعلی کاتب (د ح۳۵۰ ق) و ابوعلی رودباری (د ۳۲۲ ق) به جنید بغدادی (د۲۹۳ ق) و سرانجام از طریق سری سقطی و معروف کرخی با ۵ واسطه به امام رضا (ع) می رسد. [۴۲]
نجم الدین کبری، احمد بن عمر، فوائح الجمال و فواتح الجلال، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، ج۱، ص۳۴۹، به کوشش حسین حیدرخانی، تهران، ۱۳۶۸ ش.
[۴۳]
لاهیجی، محمد، شرح گلشن راز، ص۲۵، تهران، ۱۳۳۷ ش.
[۴۴]
پارسای بخارایی، محمد بن محمد، قدسیه، ج۱، ص۱۰، به کوشش احمد طاهری عراقی، تهران، ۱۳۵۴ ش.
وی با کسانی چون حبیب مغربی، ابویعقوب نهرجوری و ابوالقاسم نصر آبادی دیدار و مصاحبت داشته است. [۴۵]
سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۵۰۵، به کوشش یوهانس پدرسن، لیدن، ۱۹۶۰ م.
[۴۶]
قشیری عبدالکریم بن هوازن، الرسالـة القشیریـه، ج۱، ص۴۳۴، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴ ق.
[۴۷]
انصاری هروی، خواجه عبدالله، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۰۰، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ ش.
[۴۸]
انصاری هروی، خواجه عبدالله، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۴۴۳، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ ش.
۹ - شاگرداناز مریدان و شاگردان او کسانی را چون ابوالقاسم علی کرکانی [۴۹]
علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد، مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی، ص۳۴۹، به کوشش مایل هروی، تهران، ۱۳۶۹ ق.
[۵۰]
پارسای بخارایی، محمد بن محمد، قدسیه، ج۱، ص۱۰، به کوشش احمد طاهری عراقی، تهران، ۱۳۵۴ ش.
[۵۱]
دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، ص۱۴۷، به کوشش محمد رمضانی، تهران، ۱۳۳۸ ش.
و منصور بن خلف که وی را بسیار بزرگ میداشته است [۵۲]
قشیری عبدالکریم بن هوازن، الرسالـة القشیریـه، ج۱، ص۲۹۴، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴ ق.
و نیز محمد بن علی نسوی، معروف به محمد بن علیان از بزرگان مشایخ نسا [۵۳]
سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۴۳۵، به کوشش یوهانس پدرسن، لیدن، ۱۹۶۰ م.
می توان ذکر کرد، آخرین کس از شاگردان وی ابو عمرو نُجَید بود [۵۴]
عطار، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۷۲۷، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۶ش.
سلمی در جاهای مختلف به نقل روایت مستقیم از ابوعثمان پرداخته [۵۵]
عطار، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۳۱۴، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۵۶]
عطار، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۴۰۱، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۵۷]
سلمی، محمد بن حسین، «جوامع آداب الصوفیه»، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، ص۴۰۵، به کوشش نصرالله پورجوادی، تهران، ۱۳۶۹ ش.
و قشیری نیز به ارتباط مستقیم آن دو اشاره میکند. [۵۸]
قشیری عبدالکریم بن هوازن، الرسالـة القشیریـه، ج۱، ص۳۴۳، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴ ق.
[۵۹]
قشیری عبدالکریم بن هوازن، الرسالـة القشیریـه، ج۱، ص۳۴۷، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴ ق.
۱۰ - آثارعطار [۶۰]
عطار، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، ص۷۸۰، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۶ش.
، ابوعثمان را صاحب تصنیف دانسته و حاجی خلیفه [۶۱]
حاجی، خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۴۵.
نیز تألیف کتابی را با عنوان ادب السلوک که به فارسی بوده، به او نسبت داده [۶۲]
بغدادی، هدیه، ج۱، ص۳۸۹.
و حتی جمله آغازین آن را نقل کرده است، ولی هیج یک از منابع کهن به انتساب چنین کتابی به اوعثمان اشارهای ندارند، از این رو باید نسبت این کتاب را به او با تردید تلقی کرد.۱۱ - اقوال و آراءبسیاری از اقوال و آراء او در تذکرهها و کتب احوال صوفیه نقل شده است، وی، چنانکه گفته شد، روزگاری را به ریاضتهای سخت و مجاهدت در خلوت به سر آورده بود [۶۳]
هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، ج۱، ص۲۳۲، به کوشش و ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ ش.
و حتی سالیانی که در مکه بود، در موسم حج ظاهر نمیشد [۶۵]
ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۱، ص۱۲۲،حیدرآباد دکن، ۱۳۵۸ ق.
در آغاز کار به روش سکر گرایش داشت، ولی سرانجام از سکر به صحو روی آورد [۶۶]
هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، ص۲۳۲ ـ ۲۳۳، به کوشش و ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ ش.
[۶۷]
عطار، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، ص۷۸۱، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۶ش.
و بنای مجاهدات خود را بر هماهنگ ساختن طریقت با شریعت قرار داد، او همچون جنید بغدادی که با دو واسطه پیر طریقت او بود، اعتدال در سلوک را پیشه خود ساخت واز این روی، در میان اهل عرفان به «جنید ثانی» معروف شد. [۶۸]
علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد، مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی، ص۱۷۲، به کوشش مایل هروی، تهران، ۱۳۶۹ ق.
ابوعثمان درباره پارهای از مسائل تصوف، چون مراتب اخلاص، شرایط محبت، لوازم صبر و تقوا و چگونگی خوف و رجا و فقر و غنا سخنانی دارد که در بیشتر منابع نقل شده است [۶۹]
سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، ص۵۰۵ ـ ۵۱۰، به کوشش یوهانس پدرسن، لیدن، ۱۹۶۰ م.
[۷۰]
قشیری عبدالکریم بن هوازن، الرسالـة القشیریـه، ج۱، ص۱۳۳، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴ ق.
[۷۱]
قشیری عبدالکریم بن هوازن، الرسالـة القشیریـه، ج۱، ص۲۰۸، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴ ق.
[۷۲]
عطار، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، ص۷۸۳ ـ ۷۸۶، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۶ش.
و سخنانی که از او درباره سماع نقل کردهاند، [۷۳]
سلمی، محمد بن حسین، «جوامع آداب الصوفیه»، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، ص۴۰۵، به کوشش نصرالله پورجوادی، تهران، ۱۳۶۹ ش.
[۷۴]
قشیری عبدالکریم بن هوازن، الرسالـة القشیریـه، ج۱، ص۳۴۱، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴ ق.
[۷۵]
عطار، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۷۸۳، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۶ش.
حاکی از اعتدال رأی و عمق نظر او در باب آداب و اعمال صوفیانه است، کرامات و مکاشفاتی که به او نسبت دادهاند، [۷۷]
قشیری عبدالکریم بن هوازن، الرسالـة القشیریـه، ج۱، ص۱۸۰، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴ ق.
[۷۸]
قشیری عبدالکریم بن هوازن، الرسالـة القشیریـه، ج۱، ص۲۴۰، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴ ق.
[۷۹]
انصاری هروی، خواجه عبدالله، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۰۰ ـ ۲۰۱، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ ش.
[۸۰]
انصاری هروی، خواجه عبدالله، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۵۴ ـ ۳۵۵، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ ش.
[۸۱]
میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار وعدّة الابرار، ج۳، ص۳۸۶، به کوشش علی اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ ش.
دلیل بر اعتقادی است که مردم به مقام روحانی و عرفانی او داشتهاند.۱۲ - فهرست منابع(۱) ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۸ ق. (۲) ابن ملقن، عمر بن علی، طبقات الاولیاء، به کوشش نورالدین شریبه، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶ م. (۳) انصاری هروی، خواجه عبدالله، طبقات الصوفیه، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ ش. (۴) بغدادی، هدیه. (۵) پارسای بخارایی، محمد بن محمد، قدسیه، به کوشش احمد طاهری عراقی، تهران، ۱۳۵۴ ش. (۶) جامی، عبدالرحمن بن احمد، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدی پور، تهران، ۱۳۳۶ ش. (۷) حاجی، خلیفه، کشف. (۸) خاوری، اسدالله ذهبیه، تهران، ۱۳۶۲ ش. (۹) خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۵۰ ق. (۱۰) خلیفه نیشابوری، احمد بن محمد، ترجمه و تلخیص تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری به کوشش بهمن کریمی، تهران، ۱۳۳۹ ش. (۱۱) درویش شیرازی، محمد هاشم، ولایت نامه، تبریز، ۱۳۰۶ ش. (۱۲) دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، به کوشش محمد رمضانی، تهران، ۱۳۳۸ ش. (۱۳) ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم بوشی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴ م. (۱۴) سلمی، محمد بن حسین، «جوامع آداب الصوفیه»، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، به کوشش نصرالله پورجوادی، تهران، ۱۳۶۹ ش. (۱۵) سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، به کوشش یوهانس پدرسن، لیدن، ۱۹۶۰ م. (۱۶) عطار، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۶ش. (۱۷) علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد، مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی، به کوشش مایل هروی، تهران، ۱۳۶۹ ق. (۱۸) قشیری عبدالکریم بن هوازن، الرسالـة القشیریـه، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴ ق. (۱۹) لاهیجی، محمد، شرح گلشن راز، تهران، ۱۳۳۷ ش. (۲۰) معصوم علیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمد جعفر محجوب، تهران، ۱۳۴۵ ش. (۲۱) میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار وعدّة الابرار، به کوشش علی اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ ش. (۲۲) نجم الدین کبری، احمد بن عمر، فوائح الجمال و فواتح الجلال، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، به کوشش حسین حیدرخانی، تهران، ۱۳۶۸ ش. (۲۳) هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، به کوشش و ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ ش. (۲۴) یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة الجنان، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۸ ق. (۲۵) یاقوت، بلدان. ۱۳ - پانویس
۱۴ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابو عثمان مغربی»، ج۵، ص۲۳۵۳. |